نویسنده: یونس فرهمند
شمس الدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن ابی‌بکر بن مَرزوق عَجیسی تلمسانی (1) از مشاهر رجال فرهنگی سیاسی مغرب در قرن هشتم بود که برخلاف معاصرانش شهرت کمتری یافت. او در سال 710ق. در تلمسان زاده شد (2) و پس از سیاحتی چند در شرق جهان اسلام و مصر با اصرار پدر به مغرب بازگشت و زمانی به تلمسان رسید که شهر در محاصره‌ی ابوالحسن مرینی قرار داشت. (3) اهمیت ابن مرزوق در این پژوهش بیش از هر چیز به سبب سیره او؛ یعنی المسند الصحیح الحسن (15) فی مآثر و محاسن مولانا ابی الحسن است. از نام کتاب پیداست که مؤلف به سیره‌نگاری به معنای اخص آن؛ یعنی بیان نوع و چگونه زیستن ممدوحش، ابوالحسن مرینی توجه کرده است. نه روز بعد، با تصرف تلمسان به دست مرینیان، ابن مرزوق با وساطت محمد سوم، عمویش، در شمار نزدیکان سلطان درآمد و پس از مرگ وی، خطیب جامع عبّاد و کاتب ابوالحسن شد. (4) این چنین، زندگی پرفراز و نشیب سیاسی و هم‌پیمانی او با ابوالحسن مرینی آغاز شد. در «نبرد طریف» سلطان مرینی را همراهی کرد (5) و پس از شکست مسلمانان، از جانب سلطان مأموریت یافت تا به دربار آلفونسوی یازدهم پادشاه قشتاله رود و ضمن انعقاد صلحنامه، ابوعمر تاشفین، فرزند سلطان و دیگر اسرای مسلمان را آزاد کند. (6) هنگامی که ابن مرزوق از این مأموریت بازگشت، دولت مرینی با آشوب‌های پیاپی دست به گریبان بود. از یک سو ابوالحسن مرینی که با هدف تصرف تونس، عزم قیروان کرده بود، با شکستی سخت مواجه شد (7) و فرزندش ابوعنان که در فاس جانشین پدر بود، بر ضدّ او اعلام استقلال کرد (8) و از سویی دیگر، امرای زیّانی، ابوسعید و ابوثابت بار دیگر در تلمسان قدرت را به دست گرفتند. (9) ابن مرزوق نخست به دربار ابوعنان رفت، اما ظاهراً چون با استقبال سلطان جوان مواجه نشد، به تلمسان رفت و از سوی ابوسعید زیّانی مأموریت یافت تا برای جلوگیری از حمله مجدد ابوالحسن مرینی با وی مذاکره کند. (10)
ابوثابت و دیگر سران دولت زیّانی که با این مأموریت مخالف بودند، نخست ابن مرزوق را به زندان انداختند و سپس وی را به اندلس تبعید کردند. (11) در اندلس، نزد ابوالحجاج یوسف، سلطان بنی نصر و وزیرش لسان الدین بن خطیب، مکانتی رفیع یافت و سلطان وی را به خطیبی مسجدالحمراء و مُدرّسی مدرسه بلاطیّه منصوب کرد. (12) او در سال 754ق. به خواست ابوعنان مرینی به فاس رفت، (13) اما چهار سال بعد چون در مأموریتی که ابوعنان جهت خواستگاری از دختر ابویحیی حفصی، سلطان تونس به وی واگذار کرده بود، ناکام ماند، بار دیگر به اتهام کارشکنی به زندان افتاد و کمی قبل از درگذشت سلطان، با میانجی‌گری مردم از بند رهایی یافت. (14)
اهمیت ابن مرزوق در این پژوهش بیش از هر چیز به سبب سیره او؛ یعنی المسند الصحیح الحسن (15) فی مآثر و محاسن مولانا ابی الحسن است. از نام کتاب پیداست که مؤلف به سیره‌نگاری به معنای اخص آن؛ یعنی بیان نوع و چگونه زیستن ممدوحش، ابوالحسن مرینی توجه کرده است. تتابع صفات «الصحیح الحسن» در عنوان کتاب مشعر بر تأکید در صحت محتوای آن تواند بود. او المسند را نه در دوره حیات ابوالحسن که حدود 20 سال پس از وفات او؛ یعنی در سال 772ق. در حالی که در تونس دوره حفصی از مناصب اجتماعی خویش برکنار شده بود، به رشته‌ی تحریر درآورد. (16) از این‌رو، اگرچه می‌بایست کتاب از یکسونگری‌های معمول و منفعت جویان مورخان خالی باشد، اما وصف او در مقدمه، گویای این مهم است که وی از آلام و محنی که روزگار در حقش روا داشته، دلخوش نیست (17) و در سودای بازگشت مجدد به دربار ابوفارس عبدالعزیز مرینی به سر می‌برده است. (18) برخی از محققان اهداف دیگری، چون آزادسازی اراضی خود در فاس که از سوی سلطان جوان، ابو فارس، نوه ابوالحسن مصادره شده بود یا مطالبه کمک مالی از سلطان با هدف مسافرت به شرق را در تألیف کتاب مؤثر دانسته‌اند؛ (19) با این همه، وضعیت او پس از نگارش المسند تغییری نکرد، (20) اما این انگیزه‌ها به تنهایی برای اثبات مبالغه‌آمیز بودن بیان نویسنده راجع به ابوالحسن مرینی کافی تواند بود.

نمایش پی نوشت ها:
1- ابن خطیب، الاحاطه، ج3، 103؛ تنبکتی، ص450.
2- ابن خلدون، التعریف، ج7، ص528.
3- ابن خلدون، همان، ج7، ص529؛ Haḏj-Sadok, Ibn-Marzūk, EI2, vol.3, p.867
4- ابن خلدون، همان جا
5- این نبرد که به Batalla del Salado شهرت دارد در سال 741ق. اتفاق افتاد و به شکست سهمگین مسلمانان از مسیحیان انجامید. ابن مرزوق خود به این جنگ اشاره کرده است. (المسند، ص225).
6- ابن خلدون، همان، ج7، ص529-530؛ سعیدونی، ص191؛ جیلالی، ص133.
7- ابن خلدون، همان جا.
8- ابن خطیب، همان، ص105.
9- نک: حاج منوچهری، «ابن مرزوق»، دبا، ج4، ص605.
10- Haḏj-Sadok, Ibn Marzūk, EI2, vol.3, p.867
11- ابن خطیب، الاحاطه، ج7، ص106.
12- بیغیرا، ص26.
13- ابن خلدون، همان، ص530؛ ابن حجر، انباء، ج1، ص322.
14- ابن خلدون، همان، ص54-55.
15- مسند در اصطلاح خاص حدیثی در برابر سنن و به کتبی گفته می‌شود که روایات در آن به ترتیب نام صحابه جمع‌آوری شده باشد (ستوده، ص308)؛ مسند صحیح و حسن به ترتیب به احادیثی گفته می‌شود که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده و متصل الاسناد باشد یا منقطع؛ حدیثی که راوی آن عادل، تام الضبط، متصل السند و خالی از علل و شذوذ باشد، صحیح و خبر مسندی که راویان آن نزدیک به ثقه و خالی از علت و شذوذ باشد، حسن گویند (شانه‌چی، ج2، ص149، 39، 43).
16- بیغیرا، صص 65-66.
17- ابن مرزوق، ص92-93.
18- بیغیرا، ص60، 66.
19- سعیدونی، ص194؛ نیز برای اطلاع از چگونگی نگارش این کتاب نک:
Shatzmiller, Les Circonstances de la Composition de MUSNAD, ARABICA, 22, 1975, p.292-299
20- Idem, p.299

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.